60. می خوام خودم بهونه ی اومدنت شم ... !
بغض بر شانه هایم نشست ...
شانه هایم خمیده شد ...
خستگی هم چون برف بر موهایم نشست ...
برفش همیشگی شد ...
ذوب نشد ...
چشمانم به راه دوخته شد ...
بارانی شد ...
اما
تو
نیامدی ...... !
بغض بر شانه هایم نشست ...
شانه هایم خمیده شد ...
خستگی هم چون برف بر موهایم نشست ...
برفش همیشگی شد ...
ذوب نشد ...
چشمانم به راه دوخته شد ...
بارانی شد ...
اما
تو
نیامدی ...... !
خواهر طوفانی خیلی زیبا وطوفانی ممنونم[گل][گل][گل]
قالب جدیدت مبارک عزیزمممممم
آدم فکر میکنه این متن رو برای امام زمان ( عج ) نوشتی ... بعد به عکسه نگاه میکنه یاد عوامل تهاجم فرهنگی میفته !! [زبان][خنده] فکر کنم طوفان وزیده حجابش رو برده ... یه تذکر به برادرت بده عزیزم[خنده][بغل][ماچ]
قالبت پر از احساس دخترونست.......[چشمک][قلب]
مگه خواهر طوفان ! نیستی ؟!! بهش بگو به این خانم نوزه![زبان] شاید حجابش برگرده سرجاش...
خیلی قشنگ و با احساس و... بود[ماچ]
چه زیبا...[دست]
نیومد که نیومد تو یه تاکسی دربست بگیر برو پیشش شاید اونم تو ایستگاه منتظر یه تاکسی باشه بیاد پیشت...... خیلی ناز بود عزیزم!!مرسی!!
فعلا به اومدن کریسمس فکر کن!!!!!!!!!!!!!!!!
چقدر بگم قوز نکن!!!!!انقدر قوز کردی برف روت نشست.[چشمک]راستی حالا برف از کجا اومد؟؟؟[سوال][ابله][خرخون][چشمک]