157.تموم روزای هفته ... که پره غم شده رفته ...
آخرین جمعه ی سال است ...
آخرین غروب دلگیر ...
اما غروب هر روزِ من ، غروب جمعه است ...
جمعه ها غروبش دلگیر است ...
چون دلتنگ هفته ای میشوم که گذشت ...
هفته ای از عمرم!
اما حال ،
آخرین جمعه ی سال ...
بارِ دلتنگیِ یک ساااال را به دوش می کشد ...
می خواهم آخرین جمعه را در ساحل سنگی بنشینم ،
جرعه ای چای بنوشم ...
سهراب بخوانم ...
یا حتی آهنگی از سیاوش!
شاید کمی آرامش را حس می کردم ...
&. یک سال دیگر دارد می گذرد ...
کمتر از یک هفته مانده !
امیدوارم نگذرد ...
&. کنسرت خوب بود ... دوستش داشتم !
حس خوبی بهم داد ... همین !
&. شنبه مدرسه می رم ... دیگه نمیدونم یکشنبه می رم یا نه !
&. من نه منم ، نه من منم !
خیلـــی دوووورم! خیلی بیشتر از خیلی !
&. نمیدانم چه کنم ؟!
من بس خسته ام !!!
&. همیشه در طول زندگانیم ، از اعداد فرد ،مخصوصا هفت ! متنفر بودم !
&. بعد از عید یه دنیااااااا امتحان گذاشتن !!!
این همه زار زدم و عصبانی شدم که نذارین امتحانا رو بعد از عید ! اما کو گوش شنوا !
و حال من مانده ام و یه عالم درس ! که نمیتوانم بخوانم !
&. همه می گویند خوش به حالت !
هه ... و من در دل به حالِ خود میخندم!!!
&. از اینکه این ارتباط دوستانه کمرنگ می شه خوشم نمی یاد ...
اما اینجور می شه !
&. همش باهاش حرف می زنم ...
بدون اینکه هیچ پاسخی ببینم !
ساکتِ ساکتِ !
حتی وقتی که حرفم می زنه !
&. دلم خیلی تنگه ... خیلی............... :(((((((
&. لـــعـــنـــت !
&. باید برم ...
باید برم آدم شم !
نمیشه ...
&. حرفام مسخرن نه ؟!
خوندنی نیستن ...
...
&. تفسیر عکس : فریادی خاموش ، زیر دریای از مولکول های هوا !
چ خوب ک خوب بود...کنسرت رو میگم![قلب]
اتفاقا هفت عدد مورد علاقه منه[چشمک][نیشخند]
دریایی از مولکول های هوا...دختره داره خفه میشه دریا به روی خودش نمیاره...مث خیلیا...
کلا جمعه ها روز سنگینیه[خنثی] چقدر زود گذشت...عمرمونه که مث برق و باد داره میره[نگران]
[قلب][قلب]
[گریه]vasee chera.
چقد حال این پستت رو میفهمم..نذاشتن تعداد زیادی کامنت رو نذار به حساب نفهمیدنش! من این حال و لب ساحل نشستن و ....من با این احوال نفس به نفس زندگی کردم!
mani nadare?
چه رابطه ی دوستی داره کمرنگ میشه هاااا؟؟ اصلا هم حرفات مسخره نیستن قشنگن[قلب] دلم برا کامنت گذاشتن اینجا تنگ شده بود[پلک]
vase chra dgeee[مغرور]